دیار ماه

خاطرات زندگی مون

از تو برای تو....

یک روز مونده تا تولدت زیباترین...... بالخره باید یه نفر باشه از تو برای تو بنویسه! از این روزایی که بخاطر تو جوجه ی یک ونیم کیلویی پر از پیچ و خم شده..... و این رسالت رو به عهده میگیرم و از حالا بخشی از خاطرات قشنگ این خونه مجازی به تو تعلق داره....... عاشقتم ، مهرماهیِ مهربون
18 مهر 1396

مشهد و خاطره هاش

درست یک هفته پیش چنین لحظه هایی مشهد بودیم.لحظه هایی که پر از رنگ آرامش بود.همیشه توی خاطراتم نوشتم ، دلم میخاد یه گوشه از صحن بشینم درست روبروی گنبد طلا ، و ساعتها به پرچم بالای گنبد نگاه کنم که تو باد تاب میخوره....و یکی یکی آرزوهام و از دلم بگذرونم.آرزوهایی که اون لحظه، اضطراب از قلم افتادن یه دونه ش باعث میشه همه ش از یادم بره.   این بار مشهد حال و هوای دیگه ای داشت.حال و هوای محرم....و حرم سرتاسر مشکی پوش محرم.....هر طرف که سر میچرخوندی و سرت رو بالا میگرفتی ،با دیدن پرچم ها و پرده های محرم و نوشته هاشون، اشک تو چشمات جمع میشد..... لبیک یا حسین  مهلاً مهلا یا زهرا  السلام علی شیب الخصیب  لا یوم کیوم...
11 مهر 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیار ماه می باشد